نخستین نشانه های کاشی کاری در معماری ،به حدود سال ۴۵۰ه ق باز میگردد که نمونه ای از آن بر مناره مسجد جامع دمشق به چشم میخورد. سطح این مناره با تزیینات هندسی ئ با استفاده از تکنیک آجد کاری پوشش یافته،ولی محدوده کتیبه ای آن با استفاده از کاشی های فیروزه ای لعاب دار تزئین گردیده است.
شبستان گنبد دار مسجد جامع قزوین(۵۰۹ه ق) شامل حاشیه تزئینی از ناشی های فیروزه ای رنگ کوچک میباشد و از نخستین موارد شناخته شده ای است که استفاده از کاشی در تزئینات داخلی نبا را در ایران اسلامی به نمایش می گذارد. در قرن ششم هجری ،کاشی هایی با لعاب های فبروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی رد افزون مواجه گردیده و به صورت گسترده در کنار اجر های بدون لعاب به کار گرفته شدند.
تا اوایل قرن هفتم هجری،ماده مورد استفاده برای ساخت کاشی ها گل بود اما در قرن هشتم هجری یک ماده دست ساز به عنوان خمیر سنگ یا خمیر چینی مشهور است،معمول گردید و در مصر و سوریه و ایران به کار گرفته شد.
در دوره سلجوقیان و در دوره ای پیش از آغاز قرن هفتم هجری ، تولید کاشی توسعه گسترده ای یافت. مرکز اصلی تولید ،شهر کاشان بود. تعداد بسیار زیادی از از گونه های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت ،در این شهر ساخته تولید میشد.اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش ،چلیپا و شش ضلعی برای شکیل نمودن از راه های درون ساختمان ها با یکدیگر ترکیب می شدند. از کاشی های لوحه مانند در فرم های مربع یا مسطتیل شکل و به صورت حاشیه یا کتیبه در قسمت بالایی قاب ازاره ها استفاده می شد . قالب ریزی برخی کاشی ها به صورت برجسته انجام می شد در صورتی که برخی از آنها مسطح و فقط با رنگ تزئین می شدند. در این دوران از سه تکنیک لعب تکرنگ، رنگآمیزی مینایی بر روی لعاب و رنگ آمیزی زرین فام بر روی لعاب استفاده میشد. تکنیک استفاده از لعاب تک رنگ، ادامه کاربرد سنت های پیشین بود.اما در دوران حکومت سلجوقیان ، بر گستره بر گستره لعاب های رنگ شده ،رنگ های کرم،آبی فیروزه ای آبی لاجوردی و کبالتی نیز افزوده شد.
ابولقاسم عبد الله بن محمدبن علی بن ابی طاهر ،مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده سفالگر مشهور اهل کاشان به نام ابوطاهر ،توضیحاتی را در خصوص برخی روشهای تولید کاشی نگاشته است. وی واژه هفت رنگ را به تکنیک رنگ آمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرده است. این تکنیک در رمان کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیا چشم گیر برخوردار بود.
لعاب زرین فام که ابوالقاسم آن را دو آتشه میخوااند ،رایج ترین و معروف ترین تکنیک در تزوینات کاشی بود. این تکنیک در ابتدا در مصر برای تزیئن شیشه مورد استفاده قرار می گرفت. مراحل کار بدین شرح بود که پس از به کار گیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن ، کاشی با رنگ دانه های حاوی مس و نقره رنگ آمیزی می شده و سپس مجدداً در کوره حرارت میدیده و در نهایت به صورت شی درخشان فلز گونه ای در می امده است. با توجه به تحقیقات پیکر شناسی که بر روی نخستین کاشی های معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع کاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای کیاهی،این نوع کاشی ها به ساختمان های غیر مذهبی تعلق داشته اند.
ویرانی حاصل از حمله قوم مغول در ازاسط قرن هفتم هجری ،تنها مدت کوتاهی بر روی تولید کاشی اثر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سالهای ۶۴۲-۶۵۴ه ق برحای نمانده است. پس از این سال،حکام ایلخانی به ایجاد بناهای یاد بود و به مرمت نمونه پیشین پردااختند . نتیجه چنین اقداماتی ، احیای صنعت کاشی سازی بود . در این دوران تکتیک مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزیئن سفال که بعد ها عنوان لاجوردینه به خود گرفت جانشین آن شد. در این تکنیک قطعات قالب ریزی شده با رنگهای سفید ،لاجوردی ودر موارد نادری فیروزه ای ،لعاب داده میشدند و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز،سیاه و یا قهوه ای بر روی لعاب ، برای بار دوم در کوره قرار داده میشد.
در اوایل دوره ایلخانی ،تکنیک زرفام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ اضافه ای به کار برده میشد ، لکن در ربه پایانی قرن هفتم، رنگهای فیروزه ای و لاجوردی به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند . با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سر انجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با رنگهای لاجوردی و اندک مایه ای از رنگهای قرمز وسیاه ، جایگزین نقاشی زرین فام شد که کاشی های تولید شده با چنین تکنیکی معمولا با نام کاشی های سلطان اباد شناخته میشوند. این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن منسوخ شد.
این تکنیک برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری در آناتولی اقتباس شده و یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار شده است. این نوع کاشی ها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار هم چیده میشده و از انها برای تزئین محراب ها استفاده میشذه است. به این صورت بوذه که کاشی های لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی مبریده اند و سپس با کنار هم قرار دادن آنها طرح اصلی را میساختند.
در دوره ایلخانیان برای نخستین بار این تکنیک مورد استفاده قرار گرفت،مانند آنچه در مقبره امام زاده جعفر اصفهان (۷۲۶ه ق) به چشم می خورد،اما کاربرد وسیع آن در دوره میانی قرن نهم ه ق رواج پیدا کرد. طیف وسیع و پیشرفته ای از کاشی های معرق بر روی تعدادی از بنا های یاد بود مهم این دوران دیده میشوند که به عنوان نمونه میتوان مسجد گوهر شاد در مشهذ،مدرسه آلغ بیگ در سمرقند و مدرسه خر گرد مشاهده کرد.با توجه به وقتگیر بودن نصب کاشی های معرق،در اواخر قرن نهم هجری تکنیک ارزان تر و سریع تری با نام هفت رنگ، جایگزین آن شد.این تکنیک ، ترکیب رنگهاای متعددی را بر رئی کاشی ممکن ساخته بود. همچنین در چنین شیوه ای رنگها مجزا بوده و درون مرز های یکدیگر نفوذ نمیکردند. زیرا توسط خطوطی مرکب از منگنز و روغن دنبه از یکدگر جدا میشدند. در بسیاری از بناهای تیموریان شاهد رواج کاشی کاری به شیوه هفت رنگ هستیم که به عنوان نمونه میتوان از مدرسه غیاثیه خرگرد که در سال ۸۴۶ه ق تکمیل شده یاد کرد.
مساجد و مدارس صفویه با پوشش از کاشی در درو و بیرون بنا تزدین شده اند . در حالی که کاشی های معرق تداوم میافت ،شاه عباس که برای دیدن بناهای مذهبی که کامل نبود بی تاب بودفاستفاده از کاشی سریع هفت رنگ را تقویت کرد.
کاشی معرق- پنجره مشبک کاری مسجد شیخ فضل الله اصفهان
در عصر صفویه ، کاشی هفت رنگ در قصر های اصفهان به نحوی گسترده مورد استفاده قرار گرفت و نصب کاشی های ۴گوش درون قاب های بزرگ ،منظره هایی بدیع همراه با عناصر پیمرع ای و شخصیت های مختلف به وجود آورد.
در قرن دوازدهم هجری ،با روی کار آمدن زندیه عمارت سازی در اندازه های جاه طلبانه به ویژه در شیراز ،پایتخت زندیان از سر گرفته شد و به همین دلیل ،جنبش جدیدی در صنعت کاشی سازی پدید آمد. در این عصر کاشی ها با نوعی رنگ صورتی که در دوران حکمرانی قاجار نیز استفاده میشد ،نقاشی می شدند.
صنعت کاشی سازی اسلامی در دوره هایی از پورسلان تاثیر پذیرفته است . حاصل این تاثرات ،ساخت کاشی هایی با لعاب سفید و طرح های آبی است.اقتباس هنرمندان ایرانی از کاشی های سفید _آبی قابل ملاحظه است.در اواسط قرن نهم هجری،نقش مایه های چینی کاملا در نقش مایه های دوره های اسلامی جذب شده و حاصل آن یک سبک اسلامی _ چینی دو رگه دلپذیر و قابل قبول بود .
هنر کاشی کاری ترکیه تا حد زیادی تحت تاثیر کاشی کاری ایرانی و سنت های ایرانی قرار داشت در قرن نهم هجری (تا سال ۸۷۵هق)هنرمندان با انگیزه تبریزی اشتغال به فعالیت در ترکیه میپرداختند.در قرن دهم هجری ، ایزنیک مرکز تولید ظروف سفالی و کاشی در ترکیه محسوب میشد. یک رنگ قرمز درخشان جدید و یک دوغاب غنی شده با آهن به صورت ضخیم و غیر قابل نفوذ به زیر لعاب ، به کار گرفته میشده که از ویژگی های کاشی ایزنیک به شمار می امد. یک سبک برگ دار زیبا با طراحی های واقعی از گل های لاله،سنبل و میخک و نیز برروی کاشی ها ،منسوجات،جلد سازی و سایر هنر های ترکیه قرن دهم مورد استفاده قرار گرفتند. اما پس از قرن یازدهم هجری،کیفیت کاشی های ایزنیکی رو به افول گذاشت . واز این زمان به بعد ،ساخت کاشی در شهر کوتاهایا در مرز فلات آناتولی ادامه یافت. ساخت کاشی در سوریه نیز صورت میگرفته است. سفالگران دمشقی در قرن نهم هجری، کاشی های سفید _آبی تولید میکردند اما یک قرن بعد طرح کای های سوریه ای بازتاب کاشی های ایزنیکی بود . کاشی های سوریه ای در رنگهای سبز روشن ، آبی فیروزه ای و ارغوانی تیره خاصی در زیر لعاب نقاشی شده اند . بهترین دوره برای کاشی سازان دمشق ،قرن دهم هجری است. پس از آن گرچه تولید کاشی تا قرن سیزده ادامه یافت اما کیفیت آنکاهش یافت و طرح های ان یکنواخت شد.
تاریخچه کاشی جدید در ایران (قسمت دوم)
در بازار کار ایران کاشی به قطعات سنگ مصنوعی گفته میشود که طول و عرض ان مختلف بوده و ضخامت آن چند میلیمتر یک روی آن دارای سطح شیشه ای بوده و کاملاً سفت و صیقلی است ،به همین علت به راحتی قابل تمیز کردن است و در محل هایی از ساختمان مورد استغاده قرار میگیرد کهامکان رشد میکروب بیشتر بوده و در نتیجه احتیاج به نضافت بیشتر دارد. مانند حمام ها،توالت ها،آشپزخانه ها و آبریزگاه های عمومی و غیره.
صنعت کاشی سازی در ایران سابقه طولانی دارد.حتی در دوران قبل لز اسلام و حتی در دوران قبل از میلاد نیز در ایران رواج داشته است ، به طوری که نمونه هایی از صنعت کاشی کاری در شوش که مربوط به کاخ هخامنشیان است پیدا شده است .قدمت آن مربوط به ۴۰۰ سال پیش از میلاد است که به وسیله باستان شناسان فرانسوی به فرانسه برده شده و اکنون در موزه فرانسه موجود است.
صنعت کاشی سازی بعد از اسلام نیز در ایران رواج داشت و کم وبسش راه ترقی خود را طی میکرد و در دوران صفویه این ترقی به اوج میزان خود رسید به طوری که هنوز هم کاشی کاری هایی مهدر زمان شاه عباس در اصفهان انجام شده از لحاض زیبایی و ثبات رنگ بینظیر است . نمونه این کاشی کاری در مسجد شیخ لطف الله موجود است و زیبا ترین معرق کاری دنیاست ولی این صنعت بعد از آن تاریخ رفته رفته سیر نزولی طی کرد ، مخصوصاً در دوران قاجاریه و همین طور تا حدود سالهای ۱۳۳۰ صنعت کاشی سازی به کلی در ایراناز بین رفت و کاشی های ما تبدیل شد به قطعه آجری لعاب دار نا مرغوب که ضخامت آن در حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیمتر و دارای ابعاد نا گونیا بودکه در اثر کوچکترین حرارت لعب آن ترک میخورد و ظاهری نا خوشایند داشت.از این سال به بعدد صنعتگران ایرانی به فکر احیای این صنعت دیرینه افتادند و تا سال ۱۳۴۲ این صنعت با تشکیل اتحادیه های کاشی سازی رو به ترقی رفت و در اینموقع ضخامت کاشی های ساخت ایران در حدود۷میلیمتر و ابعاد آن قدری گونیاتر و محصول به مراتب تمیزتر و قابل استفاده تر از سابق به بازار عرضه شد و کم کم میرفت این صنعت در ایران پا گرفته و به عظمت دوران قبل نزدیک شود ولی در همین موقع چند کارخانه تمام اوماتیک خارجی که محصولی تمیز تر بهتر و همچنین در ابتدا ارزانتر از محصولات قبلی کاشی ایرانی داشتند به بازار کاشی ایران وارد شدند .در آن زمان صنعتگران ما به لحاظ اقتصادی یارای مقاومت در مقابل این کارخانه ها را نداشتند و به طور کلی از بین رفتند و صنعت کاشی ما منحصر به محصولات این کارخانه ها کهمواد و ماشین آلات آن به طور کامل از خارج به ایران وارد شده بود گردید.
به طور کلی تولید و رشد صنعت سرامیک را در ایران میتوان به چهار دوره کاملاً مجزا تقسیم کرد:
دوره اول از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۵۷
سیاست گذاری های اقتصادی قبل از انقلاب در قالب برنامه های ۵ ساله توسعه و به موازت ان ایجاد زیر ساخت های لازم در ابتدای دهه ۳۰ به گونه ای شکل گرفت که سرمایه های حاصل از بخش تجاری کشور به مسیر ایجاد واحد های کوچک و بزرگ صنعتی و تولید هدایت شود . در بخش صنعت کاشی و سرامیک ایران هم مشاهده میشود که موسسان و سرمایه گذارانی که برای اولین بار اقدام به احداث کارخانه کاشی نموده اند دارای پایگاه بازاری بوده اند و طبیعتاً سرمایه حاصله نیز منشا تجاری داشته است . سرمایه گذاری و احداث واحد های اولیه کاشی و سرامیک بر اساس شرایط و امکانات ذیل صورت گرفت.
دوره دوم از سال۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸
با پشت سر گذاشتن التهاب های ناشی از انقلاب و تثبیت نظام جدید سیاست گذاری صنعت کشور بر اساس رویکرد خود کفایی در تولید به جای واردات شکل گرفت. تاثیر این سست گذاری در صنعت کاشی کشور در احداث واحد های جدید و توسعه کارخانه های احداث شده قبل از انقلاب نمایان شد در سال ۱۳۶۵ با نضارت وزارت صنایع با خرید انبوه برای تعداد ۱۰ واحد تولید کاشی شامل : چهار واحد کاشی کف ر یک با ظرفیت اولیه ۷۵۰ هزار متر مربع و ۶ واحد کاشی دیوار هر یک با ظرفیت ۵/۱ ملیون متر مربع گشایش اعتبار شد. ماشین آلات کارخانه های مذکور از سال۶۶ به تدریج وارد کشور گردید و اولین واحد در سال ۱۳۷۲ بقیه آنها به مرور تا سال ۱۳۷۵ به بهره برداری رسیدند . در این زمان مجموع تولید کشی و سرامیک ایران به حدود ۲۰ملیون متر مکعب رسید . این موضوع تشان دهنده عزم راسخ سیاست گذاران صنعتی کشور و مسئولان به تحقق رویکرد خود کفایی و تولید جایگزین واردات بوده است. در ادامه به دلیل محدودیت ارزی و همچنین ارتقاء کیفیت تولیدات کاشی و سرامیک کشور به حد مطلوب،که همانا تامین نسبی نیازهای داخلی بود، محدودیت های تعرفهای برقرار و واردات کاشی و سرامیک عملا متوقف شد.
دوره سوم از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۷۹
در این دوره به دلیل پایان جنگ و تثبیت شرایط داخلی و رونق گرفتن صنایع خصوصاً ساختمانی و نیاز روز افزون مصالح ساختمانی از جملهکاشی و سرامیک ، روند سرمایه گذاری و رشد صنعت کاشی با شتاب بیشتری ادامه یافت و با ورود تدریجی محصولات واحد های جدید به بازار داخلی و تامین کامل نیازهای بازار ،بخشی از آن نیز روانه بازارهای بین المللی شد . متوسط رشد سالانه از ۵۸ تا ۷۹ (به مدت ۲۰سال) حدوداً به میزان ۲/۸ درصد می باشد کهایندرصد رشد بهمیزان پارامتر هایی مانند رشد جمعیت ، رشد اقتصادی کشور بوده است.
دوره چهارم از ابتدای سال ۱۳۸۴ تا کنون
همانگونهکه ذکر شد رسد صنعت کاشی و سرامیک ایران طی سه دوره اول (۱۳۳۸تا۱۳۷۹) رشد متوازن برنیاز بازار داخلی و توان صادراتی این صنعت بوده است . با تصویب برنامه سوم اقتصادی ،اجتماعی کشور و ایجاد تسهیلات برای سرمایه گذاری و تشکل صندوق ارزی ،هجوم سرمایه گذاران برای احذاث واحدهای جدید به صدور سهل و آسان موافقت اصولی و پرداخت تسهیلات شبکه بانکی کشور آغاز شد. به طوری که ظرف مدت دو سال بیش از ۵۰۰ میلیون متر مربع موافقت اصولی صادر گردید که بیش از ۲۲۰ میلیون آن وارد فاز اجرایی گردید تولید و مصرف از نیمه سال ۱۳۸۱ توازن بین مصرف و تولید بهم خورد و آثار مازاد تولید در بازارهای داخلی به صورت نابه سامانی هایی در شبکه تولید و توزیع نظیر کمیسون عاملین فروش ،افزایش زمان دریافت وجه کالا ،عرضه کاشی و سرامیک درجه ۱و۲ به قیمت کالاهای با درجه پایین تر ،حذف درجه ۱و۲ از لیست قیمتها و موارد دیگر نمایان شد . با گذشت زمان و افزایش تولیدات رسوب بخشی از تولیدات در سطح بازار و کارخانه ها وافزایش نا بسامانی ها مرحله وروود به بحران از نیمه دوم سال ۱۳۸۲ آغاز گردید.
منبع: مجله سرامیک ساختمان
نظرات ۰