پرسش و پاسخ
ما در آپارات
hello
banner

نگاه به آینده در خانواده صنعت کاشی و سرامیک

نگاه به آینده در خانواده صنعت کاشی و سرامیک

نگاه به آینده در خانواده صنعت کاشی و سرامیک

نگاه به آینده و فکر کردن به آنچه در آینده روی خواهد داد، یکی از مهم ترین دغدغه های هر کسب و کاری است. و صنعت کاشی و سرامیک ایران نیز از این موضوع مستثنی نیست . ایجاد واحدهای برنامه ریزی استراتژیک در بنگاه ها نشان از پی بردن به اهمیت این موضوع است و اصولا تمامی تلاش ها برای این مهم با پشتکار تداوم دارند، زیرا همه می خواهیم در آینده حضور داشته باشیم.

اگر قصد داریم کسب و کارمان بقا داشته باشد و در آینده نیز روند رشد را طی کند تغییر تدریجی وضع موجود و تمرکز بر چالشهای روزمره چنین هدفی را تامین نخواهد کرد. همل و پاراهالاد در کتاب رقابت برای آینده چند سوال ساده – اما بسیار مهم و استراتژیک – را مطرح می کنند:

  • • مشتریان امروز شما چه کسانی هستند؟

  • • رقیبان امروز شما چه کسانی هستند؟

  • • کدام توانمندی ها باعث شده که شما امروز از رقبای خود متمایز باشید؟

آنها در ادامه همین سه سوال را با یک تغییر جزئی دوباره مطرح می کنند:

  • • مشتریان پنج (یا ده سال بعد شما چه کسانی هستند؟

  • • رقیبان پنج (با ده سال بعد شما چه کسانی هستند؟

  • • کدام توانمندی ها باعث خواهد شد که شما پنج (یا ده سال بعد از رقبای خود متمایز باشید؟

اگر برای این شش سوال پاسخ شفاف و دقیقی ندارید، یا اینکه پاسخ سه پرسش دوم تقریبا شبیه پاسخ پرسش های سه سوال اول است متاسفانه باید بگوییم شاید شما در آینده حضور نداشته باشید و یا باید خودتان را عادت دهید به یک حضور کمرنگ.

نگاه به آینده در خانواده صنعت کاشی و سرامیک

راستش را بخواهید صدای زمزمه ی درونی تان را می توانم حدس بزنم: در شرایط خاص ایران و جهان صحبت از آینده ای که هیچ شباهتی به امروز و دیروز ندارد و تمامی پیش بینی ها با بالاترین درصد ریسک محاسبه می شوند، برنامه ریزی آن هم از نوع استراتژیک واقعا کاربردی است؟ باید بگویم بله نکاتی که به آن اشاره کردید، درست است اما به این معنا نیست که برنامه ریزی استراتژیک یا مهم تر از آن ایمان به تفکر استراتژیک پاسخگوی شرایط نیست بلکه باید بگوییم التزام به برنامه ریزی استراتژیک سخت تر شده است اما همچنان در این شرایط یکی از ابزارها و تکنیکهای تضمین حضور شما در آینده است.

تفکر استراتژیک در کالبد ذهن هر متفکری یعنی اینکه آمادگی خود و سازمان را بالا ببریم تا بتوانیم قدرت انعطاف با شرایطی که اراده ای در تغییرش را نداریم بهبود دهیم ، برنامه ریزی استراتژیک به ما و سازمان مان کمک می کند که در برابر اتفاقات محیط بیرونی سازمان از خودمان واکنش نشان ندهیم بلکه پاسخ موثر دهیم.

ساندرا پیچای، مدیر اجرایی گوگل داستان مشهوری در این زمینه دارد. در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می زنید و بر روی یک خانمی می نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد می کند. وحشت زده بلند می شود و سعی می کند با پریدن و تکان دادن دستهایش سوسک را از خود دور کند. واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده می شوند. بالاخره آن خانم موفق می شود نیوسک را از خود دور کند. سونیک پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکت ها را تکرار کنندا پیشخدمت به سمت آنها می دود تا کمک کند. در اثر واکنش های خانم دوم، این بار سوسک پر میزند و روی پیشخدمت مینشیند. پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه می کند. زمانی که مطمئن می شود، سوسک را با انگشتانش می گیرد و به خارج رستوران پرت می کند.

نگاه به آینده در خانواده صنعت کاشی و سرامیک

در حالی که قهوه ام را مزه مزه می کردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود؟ اگر این طور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریبا به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟ این سوسک نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانم ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتی شان شده بود. با این داستان چه میشود درک کرد؟ من فهمیدم این فریاد مالک یا مدیرعامل و مشاور و مدیر اجرایی و کارکنان بر سر خود و دیگران نیست که موجب ناراحتی کل سازمان یا صنعت می شود، بلکه ناتوانی هرکداممان در برخورد با این مسائل است که ما را ناراحت می کند.

این جنگ رقابتی بر سر قیمت به عنوان تنها استراتژی برای بقا در صنعت کاشی و سرامیک نیست که همه ی ما را ناراحت می کند، این ناتوانی همه ی ما در برخورد با این پدیده است که موجب ناراحتی همه مان شده است.

از این داستان شاید بتوان فهمید که در زندگی نباید تا این حد واکنش نشان داد، بلکه باید به پاسخها فکر کرد. آن خانم ها به اتفاق رخ داده واکنش نشان دادند، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد. واکنش ها همیشه غریزی هستند در حالی که پاسخ ها همراه با تفکرند. این مفهوم مهمی در فهم زندگی و توسعه کسب و کار هم هست. کسب و کار و یا برندی که موفق و خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در مسیر حیاتش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل از جمله آینده درست است در مسیر شناخت برای پاسخ های بهتر یکی از موثرترین توصیه ها این است که ما باید نیروهایی که بر مسیر آینده تأثیر می گذارند را تشخیص دهیم. تعبیر Educated Guess یا حدس متکی بر دانش و یادگیری، موضوعی است که در گفتار آتی به بحث خواهیم نشست.

مراقب خوبی های خود و دیگران باشیم…


اینستاگرام ما را دنبال کنید

نظرات ۰

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments