وضعیت صنعت کاشی و سرامیک جهان |امروز تحلیل از وضعیت صنعت کاشی را منتشر می نماییم . مطلبی که پیش رو دارید حاصل مجموعه گفتگوهای شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران با برخی صاحب نظران صنعت کاشی کشور است.
پس از بیان نظرات به صورت مطالعه موردی یکی از صنایع صاحبنام و موفق صنعت کاشی ترکیه بررسی شده و درپایان با جمعبندی از کلیه مطالب راهکارهایی برای نجات صنعت کاشی کشور پیشنهاد شود.
لازم بذکر است این تحلیل مربوط به قبل از تغییر نرخ ارز می باشد چراکه تغییر نرخ ارز به سود آوری واحدهای تولید کاشی و سرامیک کمک زیادی کرد و قدرت صادراتی آنها را بسیار رشد داد و علاوه بر این موضوع تفاوت نرخ ارز سبب افزایش قابل توجه سودآوری برای این واحد ها شد. با چشم پوشی از این نوسان تحلیل زیر وضعیت کلی این صنعت در کشور را بررسی می نماید.
طی سالهای گذشته، ایتالیا، اسپانیا و ترکیه رتبههای اول تا سوم تولید و صادرات کاشی را در اختیار داشتند؛ اما در حال حاضر با ورود چین به عرصه رقابت جایگاه سوم در اختیار این کشور قرار گرفته است.
ایران در این میان، جایگاه قابل قبولی نداشته و ندارد.تا قبل از سال 1339، تولید کاشی در ایران علیرغم پیشینه 10 هزارساله آن، همچنان به صورت دستی و سنتی مانده بود.
از سال 1339 با افتتاح کارخانه کاشی ایرانا، تولید کاشی به صورت صنعتی و با ماشینآلات و تجهیزات جدید نیز در کشور شروع شد. قبل از پیروزی انقلاب، تولید کاشی و سرامیک در کشور در حدود 12 میلیون متر مربع در سال بود که مقداری از نیاز داخلی هم از خارج وارد میشد.
پس از پیروزی انقلاب در همه بخشهای تولید مصالح ساختمانی، سرمایهگذاریهای خوبی صورت گرفت که یکی از این بخشها، صنعت کاشی و سرامیک بود.
تا سال 1368 ظرفیت تولید کاشی در کشور به 20 میلیون متر مربع رسید و از آن به بعد با توسعه بیشتری که انجام شد، در پایان سال 1381 ظرفیت تولید به 110 میلیون مترمربع افزایش یافت؛ به طوریکه در این سال حدود 92 میلیون متر مربع کاشی و سرامیک تولید شد.
همزمان با این افزایش ظرفیت، صنایع جانبی تولید مواد اولیه مورد نیاز این صنعت نیز رشد نسبتاً خوبی داشتند به طوریکه در حال حاضر درصد بالایی از این مواد در داخل تولید میشود.
بازار محصولات کاشی و سرامیک در سال 1379 نسبتاً خوب بود، ولی در سالهای اخیر، صدور موافقتاصولیهای بیرویه، سبب هجوم گسترده سرمایهگذاران به این صنعت شده است؛ بهطوری که میزان تولید کاشی در چند سال اخیر دو تا سه برابر شده است و بر اساس پیشبینیها، حتی این میزان تولید نیز تا پایان سال 1383 دو برابر خواهد شد.
دولت طی هفت سال اخیر، تلاش کرده است با اتخاذ سیاستهایی چون بستن بازارهای داخلی و حمایت از تولیدکنندگان، صنعت کاشی را متحول سازد. اما حتی جایگزین کردن مدرنترین و پیشرفتهترین ماشینآلات و تجهیزات نیز نتوانست صنعت کاشی ایران را در سطح سایر تولیدکنندگان جهانی مطرح کند و آنچه امروز به آن دست یافتهایم، این است که هنوز صنعت کاشی، قدرت رقابت در عرصه بازارهای جهانی را ندارد.
درحال حاضر میتوان ادعا کرد که توان تکنولوژیکی کشور در صنعت کاشی و سرامیک با کشورهای اروپایی برابری میکند و بعضی از شرکتهای مهم و عمده تولیدکننده کاشی کشور سعی کردهاند همواره خود را به جدیدترین تکنولوژیهای روز دنیا مجهز کنند.
در این راستا مذاکراتی با کشورهایی مثل سوریه و لبنان نیز صورت گرفته است که تولیدکنندگان داخلی بتوانند ضمن انتقال تکنولوژی از کشورهای پیشرفته، تکنولوژی و تجهیزات موجود خود را نیز به این کشورها انتقال دهند.
میزان تولید کاشی و سرامیک در کشور نزدیک به یکصد میلیون متر مربع در سال است و آمارها نشان میدهند که در بازار فعلی کشور، عرضه محصول بیشتر از تقاضا است.
در موقعیت کنونی میزان سود و ارزش افزوده کاشی و سرامیکی که در داخل کشور تولید میشود در حدود 40 درصد قیمت تمام شده آن است که ارزش افزوده مناسبی است ولی سودی که از صادرات این محصولات نصیب شرکتهای تولیدکننده میشود بسیار کمتر و در حدود نصف سود داخلی آن است.
هماکنون شاهد هستیم که این صنعت بهشدت در حال گسترش است و کشور برای جذب این میزان بار تولیدی، آمادگی لازم را ندارد. سؤال اصلی این است که مازاد محصولات تولیدی کاشی در کجا فروخته خواهد شد؟ و در آینده چه اتفاقی برای این صنعت خواهد افتاد؟
وجود منابع کافی انرژی و مواد اولیه در داخل و بازارهای مناسب در کشورهای مجاور، نیازهای اولیه برای رشد و پویایی این صنعت را فراهم میکند. از طرف دیگر سابقه فرهنگی ایران در تولید کاشی با طرحهای زیبا و چشمنواز باعث بوجود آمدن زمینه فرهنگی تولید کاشی نیز شده است.
شایان ذکر است که زیبایی کاشی در طرح و نقوش روی آن نهفته است و سابقه فرهنگی موجود میتواند به قابلیت محوری تبدیل شود.
ایجاد رقابت، راهکار توسعه صادرات، استراتژی کشور در بخش صنعت در سال های اخیر توسعه صادرات بوده است. وزارت صنایع و معادن بعد از بررسیهای لازم به این نتیجه رسیده است که صنعت کاشی و سرامیک را به عنوان یک صنعت با قابلیت صادارت بالا باید توسعه و گسترش دهد.
عمدهترین دلیل، سابقه خوب این صنعت و همچنین وجود منابع مواد اولیه مناسب و انرژی در کشور است؛ ضمن اینکه صنعت کاشی و سرامیک به عنوان یک صنعت انرژیبر مطرح است.
تاکنون صنعت کاشی و سرامیک با حاشیه سودی در حدود 50 تا 60 درصد، به عنوان یکی از صنایع پرسود کشور مطرح بوده است. هماکنون با توجه به افزایش ظرفیت تولید، این صنعت در حال گذر از وضعیت سابق خود است.
طبیعی است که همیشه در مقابل تغییر، مقداری مقاومت وجود داشته باشد که بیشتر این مقاومتها از جانب برخی تولیدکنندگان فعلی این صنعت است ولی علیرغم این مخالفتها، بیش از 90 درصد افزایش تولیدها و طرحهای توسعه در حال اجرا توسط تولیدکنندگان فعلی این صنعت صورت میگیرد.
پیشبینی ما از آینده این است که با افزایش تولید، انحصار بازار شکسته خواهد شد و طبیعتاً قیمتهای داخلی پایین خواهد آمد. این مطلب به این معنی نیست که واحدهای تولیدکننده کاشی و سرامیک ضرر خواهند کرد، بلکه به این معنی است که از سود آنها کاسته خواهد شد و مقدار آن به مقادیر منطقی نزدیک خواهند شد.
طبیعی است ایجاد رقابت در سال های آتی، باعث افزایش صادرات کاشی و سرامیک خواهد شد؛ امری که به دلیل سود بالای ناشی از فروش داخلی طی این سال ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
همچنین ایجاد رقابت سالم، بسیاری از مشکلات پیش روی این صنعت را حل خواهد کرد و تنها در این فضا است که هر بخشی از سود، برای تولیدکنندگان مهم خواهد بود و در نتیجه مسائلی مانند تغییر فرمولاسیون، افزایش کیفیت، کاهش قیمت تمامشده، مدیریت انرژی و موارد دیگر را مورد توجه قرار خواهند داد.
مسلماً در این فضای رقابتی، تولیدکنندگانی که بخواهند با سیستم فعلی یا قبلی خود کار کنند، نگران خواهند بود و طبیعتاً تعدادی از این واحدها از چرخه رقابت حذف خواهند شد.
اگر چه مساله طبیعی است و گریزی از آن نداریم، ولی سیاست دولت این بوده است که با اتخاذ تدابیری، این تلفات به حداقل برسد. بنابراین در آینده، تولیدکنندگانی موفق خواهند بود که با هدف صادرات تولید کنند نه اینکه فقط با تکیه بر بازار داخلی، به تولید پرداخته و انتظار صادرات محصولات خود را نیز داشته باشند.
در زمینه صادرات کاشی و سرامیک هم اگر به صورت درست و اصولی کار شود، مشکل چندانی نداریم؛ در حال حاضر از لحاظ سطح تکنولوژی، کشور ما در مرتبه بسیار خوبی قرار دارد و دقیقاً از همان تکنولوژی ایتالیا یا کشورهای دیگر در صنعت کاشی بهره میگیریم.
ضمن اینکه منابع اولیه مناسبی در اختیار داریم بهگونهای که حتی، بعضی از رقبای ما مثل امارات، ماده اولیه مورد نیاز خود را از کشور ما و بعضی کشورهای دیگر تأمین میکنند.
بنابراین امکان رقابت ما با کشورهای دیگر به خوبی وجود خواهد داشت. ضمن اینکه هماکنون نیز بعضی از شرکتهای داخلی علیرغم سود کمتر صادرات، به صادر نمودن بخشی از تولیدات خود اقدام مینمایند تا به این طریق بازارهای جهانی خود را برای بلندمدت حفظ نمایند.
در نهایت، اولین نشانههای این تحول را میتوان در گزارش گمرک که به افزایش 50 درصدی صادرات کاشی در هفتماهه نخست سالجاری اشاره دارد، مشاهده کرد.
البته با توجه به ثابت ماندن نرخ برابری دلار و ریال طی سالهای اخیر، دولت نیز برای حمایت از صادرکنندگان مبادرت به پرداخت جایزه صادراتی کرده است که برای جبران تورم مبلغ آن باید افزایش یابد. .
علت ارزش افزوده بالای این صنعت نیز مانند بعضی از صنایع دیگر نظیر صنعت خودرو، بسته بودن مرزها و عدم ارتباط با دنیای بیرون و در نتیجه تا حدودی بازار انحصاری داخل کشور و همچنین کیفیت مناسب تولیدات داخلی است.
در چنین شرایطی بخش خصوصی قطعاً به صادرات فکر نخواهد کرد چون هدف این بخش دستیابی به حداکثر سود در حداقل زمان ممکن است که مسلماً نمیتواند این مهم را در صادرات کاشی و سرامیک جستجو کند.
بنابراین تنها بعضی از شرکتهای داخلی صرفاً برای اینکه در بازارهای جهانی حضور داشته باشند اقدام به صادرات محصولات خود میکنند و میتوان گفت در این شرایط، صادرات به جای اینکه یک تصمیم اقتصادی باشد بیشتر یک تصمیم مدیریتی است به این مفهوم که این شرکتها از دید مصالح بلندمدت خود و نه بر اساس سود حسابداری اقدام به صادرات مینمایند.
در صنعت کاشی و سرامیک، مزیتها و نقاط قوت فراوانی وجود دارد. با مقایسه نقاط قوت این صنعت در سطح جهان و ایران مشخص میشود که این نقاط قوت در بیش از 50 درصد موارد مشترک هستند و بخش دیگری از آن، تنها به کشور ایران اختصاص دارد که ممکن است در دیگر نقاط جهان به عنون نقطه قوت مطرح نباشند.
حوزههای فراوانی در علوم انسانی وجود دارند که این حوزهها در طول تاریخ بومی ایرانیان بودهاند و تاکنون نیز در بسیاری از موارد کسی توان رقابت با ما را در آن ها نداشته است؛ ولی در حوزه صنعت، رشتهفعالیتهای بومی کشور که در حال حاضر نیز کارایی خوبی داشته باشند بسیار اندک هستند.
صنعت کاشی و سرامیک، یکی از صنایع بومی کشور است زیرا در بیشتر کشفیات باستانشناسی، قطعات سفالی به عنوان جزئی از زندگی ایرانیان باستان یافت میشود و از گذشتهها نیز، مواد اولیه و خاک رس فراوانی که جهت تولید قطعات سفالی لازم بوده در کشور وجود داشته است؛ هماکنون نیز این صنعت عملکرد نسبتاً خوبی در کشور دارد.
یکی از عوامل موفقیت در صنعت کاشی و سرامیک، به کارگیری ذوق، هنر و سلیقه در محصولاتتولیدی این صنعت است که در بین ایرانیها به فراوانی یافت میشود.
با استفاده بهینه از ذوق و هنر ایرانی قطعاً میتوان به موفقیتهای شایانی در این صنعت دست یافت که نباید این مهم را از نظر دور داشت.
یکی از مزیتهای مهم صنعت کاشی و سرامیک کشور این است که بیش از 90 درصد از مواد اولیه آن در داخل موجود است و بنابراین در صورتی که روی فراوری مواد اولیه به خوبی کار شود، ارزبری برای واردات مواد اولیه و مشکلات ناشی از آن وجود نخواهد داشت.
انعطافپذیری صنعت کاشی و سرامیک
صنعت کاشی و سرامیک به عنوان یکی از صنایعی که به راحتی قادر است خود را با سلیقههای مختلف مصرفکنندگان هماهنگ کند، مطرح است. در این صنعت به راحتی میتوان رنگ محصولات، اندازهها و طراحی را تغییر داده و بسته به سلیقه مصرفکنندگان در نقاط مختلف، محصولات جدیدی را تولید نمود.
این انعطافپذیری در بسیاری از صنایع دیگر مثلاً صنعت لوازم خانگی وجود ندارد و گاهی لازم است حتی خط تولید جهت تولید محصولات برای تقاضاهای مختلف عوض شود و بنابراین هماهنگی با سلیقه مصرفکنندگان به سادگی میسر نخواهد بود.
کاشی و سرامیک علیرغم اینکه در دسته کاشی سنتی قرار میگیرند، ولی در کشور دارای ارزش افزوده نسبتاً خوبی هستند. یعنی در حال حاضر این صنعت جزو معدود صنایعی است که از حاشیه سود نسبتاً بالایی در کشور برخوردار است و دارای بازار مصرف مناسبی در داخل و خارج از کشور است.
در بیشتر کشورهای توسعهیافته، دولت سیاستهای کلان و خطمشیهای کلی را مشخص مینماید و در بعضی از حوزهها حمایتهای لازم را از صنایع به عمل میآورد ولی در نهایت این بخش خصوصی است که با بررسی اوضاع تصمیم میگیرد در کدام بخش سرمایهگذاری کند و در این مسیر نیز دولت به عنوان مانعی سر راه او قرار ندارد و در تصمیمگیریها دخالتی نمیکند.
البته در طی این مسیر، دولت زیرساختهای لازم مثل بانکهای اطلاعاتی و خدمات مشاورهای را برای سرمایهگذاران فراهم میکند تا تصمیمگیریهای بهتری صورت گیرد.
من با این موضوع که امروز در کشور ما آمار و اطلاعات صحیح و مشخص مثل آنچه در کشورهای پیشرفته وجود دارد، یافت نمیشود کاملاً موافق هستم ولی معتقد به این نیستم که وزارت صنایع از دادن موافقت اصولی و مجوز لازم جهت سرمایهگذاری در بعضی از بخشهای صنعت خودداری کند؛ چون اصولاً وزارت صنایع متولی بخش خصوصی نیست.
متأسفانه فرهنگ صنعتی لازم به سرمایهگذاران القا نشده است که به عنوان صاحب سرمایه نباید منتظر بمانند که دولت برای آنها تصمیمگیری کند بلکه این وظیفه خود آن هاست که قبل از سرمایهگذاری در یک بخش، ضمن مطالعه عمیق فنی و اقتصادی، وضعیت بازار و ظرفیت صنعت را بررسی کرده و با استناد به آمار و اطلاعات کاملی که جمعآوری میکنند تصمیمگیری نمایند.
خوشبختانه سندیکای کاشی و سرامیک ایران، اطلاعات نسبتاً خوبی از وضعیت تولید و مصرف کاشی و سرامیک در کشور دارد؛ ولی متأسفانه کسانی با صرف هزینههای سنگین (حتی با سرمایههای دولتی) و بدون کسب اطلاعات کافی در خصوص وضعیت این صنعت، به احداث کارخانههای جدید با تیراژ بالا مبادرت ورزیدهاند.
به بیان سادهتر اطلاعات لازم از میزان تولید کاشی و سرامیک وجود دارد، ولی سرمایهداران بدون توجه به اطلاعات موجود، به احداث کارخانجات جدید به صورت بیرویه اقدام نمودهاند.
در صنعت کاشی و سرامیک کشور، نقاط ضعف و محدودیتهایی وجود دارد که بخشی از آن ها به طور خاص به این صنعت مربوط است و بخشی نیز به مشکلات کل صنعت کشور برمیگردد. در ذیل به برخی از مهمترین نقاط ضعفی که در این صنعت وجود دارد اشاره شده است:
با توجه به حجم وسیع سرمایهگذاریهایی که در صنعت کاشی و سرامیک کشور بهویژه درسالهای اخیر صورت گرفته است، در حال حاضر میزان عرضه بیش از تقاضای آن است.
علت اصلی این سرمایهگذاریها هم حاشیه سود خوب این صنعت در گذشته بوده است. در این خصوص مشکلی که وجود دارد این است که متأسفانه فرایند کارشناسی کمتر در سرمایهگذاریهای صورتگرفته دخیل بوده است و جالبتر اینکه برخی از سرمایهگذاریها از جانب افراد واسطه و کسانی که شاید با این صنعت آشنایی کافی نداشتهاند و یا با هدف دستیابی کوتاهمدت به سود زیاد صورت گرفته است.
به علت عدم وجود استراتژی صنعتی مشخص در واحدهای مختلف صنعت کاشی و سرامیک کشور، سرمایهگذاریها تنها روی بخش کوچکی از این صنعت وسیع و پردامنه صورت گرفته است که این بخش کوچک، صرفاً شامل خرید و نصب تجهیزات مرتبط و تولید کاشی بوده است.
مطالعات نشان میدهد که تاکنون در کشور روی فراوری مواد اولیه و همچنین ساخت ماشینآلات و تجهیزات مورد نیاز این صنعت فکر و فعالیت جدی و قابل توجهی صورت نگرفته که این مطلب بسیار حائز اهمیت است.
علیرغم وجود منابع و مواد اولیه غنی در کشور و استخراج آن ها، هنوز مشکل مواد اولیه وجود دارد و این به علت نبود تکنولوژی ایجاد خلوص بالا و تداوم کیفیت در کشور است و تاکنون نیز سرمایهگذاری مناسبی در این بخش صورت نگرفته است.
به عنوان مثال در انگلستان، کائولنی به اسم WBB تولید میشود که مزیت اصلی آن تداوم کیفیت و خلوص بالای آن است. یعنی مصرفکنندگان این ماده اولیه، تقریباً بدون انجام تست، آن را مورد استفاده قرار میدهند.
بنابراین در حالی که کشور ما میتواند صادرکننده این مواد اولیه باشد، در بسیاری از موارد تولیدکنندگان کاشی این مواد را با قیمتهای بالا و در بعضی موارد از طریق واسطهها خریداری میکنند.
در حوزه ماشینآلات و تجهیزات مورد نیاز صنعت کاشی نیز در کشور ما کار خاصی صورت نگرفته است و این در حالی است که میتوان ادعا کرد اگر در صنعت کاشی و سرامیک مشکل ساخت تجهیزات و ماشینآلات وجود نداشت، کشور ما قادر بود به راحتی با کشورهای ایتالیا و اسپانیا در این عرصه رقابت کند.
جالب است بدانید که بسیاری از کارگاههای تولید سنتی در کشور دارای اجزا و فلودیاگرامی مشابه آنچه در آخرین تکنولوژهای روز دنیا وجود دارد، هستند. همچنین در آثار تاریخی کشور کاشیکاریهایی وجود دارد که قرنهاست در محیط بیرون و تحت شرایط جوی مختلف بدون تغییر باقی ماندهاند و این در حالی است که صاحبان صنعت سرامیک در دنیا، تازه مدعی شدهاند به تکنولوژی ساخت کاشیهایی که در فضای آزاد مقاومت خوبی دارند دست یافتهاند.
ولی متاسفانه در کشور به علت عدم تکمیل و توجه به حلقههای صنعتی، قدرت تولید انبوه در صنایع بومی و همچنین توان تبدیل تولید سنتی به صنعتی به وجود نیامده است.
یکی دیگر از مشکلات و نقاط ضعفی که در این صنعت و به طور کلی در تمام صنعت کشور وجود دارد، عدم کارایی بالا و مهارت در نیروی کار شاغل در صنعت است. ضمن اینکه در کشور ما به استفاده بهینه از انرژی توجهی نمیشود و هر ساله در بخشهای مختلف صنعت، انرژی بسیار زیادی به هدر میرود.
این مسأله باعث میشود در صنایع مختلف، قیمت تمام شده محصول تولید شده از دیدگاه نیروی کار و انرژی صرفشده جهت تولید آن بسیار گرانتر از محصولات مشابه خارجی باشد.
یکی دیگر از نقاط ضعف صنعت کاشی و سرامیک و همچنین کل صنعت کشور را میتوان عدم وجود حافظه صنعتی و ملی در کشور دانست به این صورت که در بخشهای مختلف صنعت، از حافظه گذشته کمتر استفاده میشود.
یعنی واحدهای صنعتی در کشور ما یاد گرفتهاند که هر موضوعی را به صورت جداگانه و حتی گاهی مخفیانه و با صرف انرژی و هزینههای زیاد، به تنهایی تجربه کنند در حالی که بسیاری از این مسائل مشترک، قبلاً حل شدهاند و تجربیات ارزشمندی در کشور به وجود آمده است.
تحقیق و توسعه در صنعت کاشی و سرامیک ایران در حد تحقیقات محصول و در بعضی موارد، طراحی محصول و به صورت پراکنده وجود دارد. در بسیاری از مواردR&D روی مسایل و مشکلاتی صورت میگیرد که سالها پیش در دنیا حل شدهاند و یا اینکه روی موضوعاتی کار میکنیم که به فرض رسیدن به نتیجه نیز سرمایه و هنر لازم برای تجاری کردن آن را نداریم. پس قبل از هر چیز باید هدف خود را از R&D در کشور مشخص کنیم.
اطلاع از وضعیت R&D در صنعت کاشی و سرامیک کشورهای اروپایی بسیار جالب و آموزنده است. در این کشورها تحقیق و توسعه در این زمینه در کارخانههای تولید کاشی صورت نمیگیرد بلکه در این صنعت سرمایهگذاری لازم جهت تحقیق و توسعه و حتی تولید محصولات جدید را ماشینسازها و سازندگان تجهیزات انجام میدهند؛ در صورتی که مطابق تعاریف عامی که در ایران وجود دارد شاید این موضوع قابل پذیرش نباشد.
با سرمایهگذاریها و تلاشهایی که در سالهای اخیر صورت گرفته است، خوشبختانه در زمینه تولید مواد اولیه و فرآوری آنها تحقیقات مفیدی صورت گرفته که امیدواریم در نهایت منجر به تولید محصولاتی با قابلیت رقابت با محصولات جهانی گردد.
بسیاری از صنایع هستند که همیشگی بوده و اصطلاحاً نامیرا هستند و تحت هر شرایطی وجود خواهند داشت که از این میان میتوان به صنعت پوشاک و صنایع غذایی اشاره نمود.
از طرفی صنایع دیگری وجود دارند که لزوماً به شکل کنونی باقی نمانده و احتمالاً در آینده دستخوش تغییر و تحولات اساسی خواهند شد. به عنوان مثال در ژاپن پارچههایی ساخته شده است که بدون استفاده از شویندهها تمیز میشوند که این میتواند صنایع شوینده را به طور جدی تهدید نماید.
صنعت کاشی و سرامیک یک حالت بینابین دارد ولی به صورت خیلی کلی میتوان گفت که این صنعت در سطح دنیا تا زمان زیادی استمرار خواهد داشت و از این جهت، تهدیدی برای این صنعت وجود ندارد.
مصرف سرانه کاشی و سرامیک در کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده حدود یک متر مربع است که این رقم برای کشور ما نیز تا حدودی صادق است. نکتهای که وجود دارد این است که برای تولیدکنندگان ما بازارهای ایجاد نشده و نیازهای جدیدی وجود دارد که لازم است شناسایی شوند:
• به عنوان مثال هتلها در سراسر دنیا دائماً روی طرحهای جدید و بازسازی قسمتهای مختلف خود کار میکنند که این امر بازارها و نیازهای جدیدی را ایجاد میکند ولی در ایران کمتر مکانی است که در این زمینه کار اساسی انجام داده باشد.
•علاوه بر بازارهای داخلی، شناسایی بازارهای کشورهای دیگر و توجه به سلیقههای آنها نیز بسیار مهم است. به عنوان مثال بعضی از کشورهای تازه استقلالیافته که در اوایل استقلال خود از ورقههای کاغذی و پلاستیکی به عنوان پوشش دیوارهای خود استفاده میکردند اکنون دارای بازارهای مصرف بسیار مناسب کاشی و سرامیک هستند که ما از آن غافل ماندهایم. در نتیجه اکنون باید نقش ترکیه و تولیدکنندگان کشورهای عربی را در این کشورها ببینیم و نسبت به فرصتهای از دست رفته حسرت بخوریم.
•صنعت کاشی و سرامیک همچنین دارای شاخهها و رشتهفعالیتهای زیادی است که هر کدام از این شاخهها میتواند به صورت جداگانه مورد توجه قرار گیرد و به عنوان یک فرصت مطرح باشد. به عنوان مثال جالب است بدانید که در ایتالیا شرکتهایی وجود دارند که فقط روی طراحی کاشی و سرامیک کار میکنند به این صورت که مثلاً با همکاری دانشجویان دانشکدههای هنر، عکسها و طرحهای زیادی را با الهام از طبیعت تهیه میکنند و از آنها در طراحیهای کاشی و سرامیک استفاده مینمایند و در نهایت طرحهای ایجاد شده را به صورت کامل در سطح دنیا به تولیدکنندگان کاشی میفروشند.
•بالاخره اینکه امروزه کشورهای معروف اروپایی مثل ایتالیا و اسپانیا، کاشی و سرامیک تولید میکنند ولی بیشتر تولیدات آنها چیزی نیست که ما در کشور خود میشناسیم بلکه آنها به تولید کاشیهای خاص روی آوردهاند. به عنوان مثال برای یک ساختمان خاص، با معمار آن مذاکره کرده و برای آن ساختمان یک طرح ویژه در نظر میگیرند و بر اساس این طراحی، کاشی و سرامیک تولید میکنند. با این تفاوت که متوسط نرخ جهانی کاشی در رده بازاری که ما در آن رقابت میکنیم در حدود 3 دلار برای هر متر مربع است و حال آنکه کاشیهای خاص تولید شده میتواند در بهترین شرایط تا حدود مترمربعی 70 یورو نیز به فروش برسد. به نظر من شاید یکی از مشکلات ما چه در داخل و چه در خارج از کشور این است که 90 درصد ما روی 10 درصد بازار بالقوه تمرکز کردهایم و حال آنکه 10 درصد تولیدکنندهها به 90 درصد بازار احاطه دارند و به راحتی از آن سود میبرند.
با توجه به سیاست دولت مبنی بر گسترش صنعت کاشی و سرامیک و حاشیه سود بالای این صنعت در سالهای اخیر، انگیزههای زیادی جهت سرمایهگذاری در این بخش ایجاد شده است و به تبع آن، وزارت صنایع به صدور اعلامیه تاسیس برای متقاضیان ایجاد واحدهای جدید، اقدام نموده است.
البته چون معمولاً تمامی موافقت اصولیها پیگیری نمیشوند، بنابراین واحدهایی را در آمار و ارقام این صنعت لحاظ میکنیم که به بهرهبرداری رسیده باشند و یا اینکه ماشینآلات و تجهیزات را خریداری کرده و در حال نصب هستند که در این صورت میتوان مطمئن بود این واحدها راهاندازی خواهند شد.
در پایان سال 1381 ظرفیت تولید کاشی و سرامیک در کشور سالیانه 110 میلیون متر مربع بوده است و با توجه به اطلاعات موجود، پیشبینی میگردد تا پایان سال 1382 ظرفیت اسمی تولید کشور به 150 میلیون متر مربع و در پایان سال 1383 به 180 میلیون متر مربع در سال افزایش یابد.
طی 10 سال گذشته متوسط رشد ظرفیتسازی جدید 12.4 درصد بوده است ولی با توجه به محدودیت منابع، پیشبینی میشود میزان رشد افزایش ظرفیت در سالهای بعد، کمتر از متوسط رشد سالهای اخیر باشد.
البته اینکه در پایان سال 83 ظرفیت تولید به 180 میلیون متر مربع میرسد، لزوماً به این معنی نیست که به همین میزان کاشی تولید شود. با در نظر گرفتن راندمان مناسب میتوان گفت تولید کاشی به حدود 150 میلیون متر مربع برسد.
نکته دیگری را هم که بایستی در نظر گرفت اینکه حدود 50 میلیون متر مربع از ظرفیتهای موجود مربوط به کورههای قدیمی تونلی میباشد که با توجه به منطقی شدن قیمت انرژی در سالهای آتی و نیاز به افزایش کیفیت، پیشبینی میشود به مرور ظرفیت مذکور از رده تولید خارج شود. لذا با توجه به این موضوع و رشد مصرف بهنظر میرسد ظرفیتسازی، به این صنعت خیلی صدمه نزند.
در حال حاضر مصرف سرانه کاشی و سرامیک در کشور در حدود 1.2 متر مربع است. با در نظر گرفتن رشد صنعت ساختمان در سال های آتی و همچنین افزایش تولید ناخالص داخلی، یقیناً میزان مصرف سرانه کاشی و سرامیک افزایش خواهد یافت؛ ضمن اینکه با افزایش تولید و شکستن بازار انحصاری کاشی، قیمتهای داخلی کاهش یافته و با واقعیتر شدن قیمتها، کاشی و سرامیک میتواند جایگزین بسیاری از کفپوشهای گرانتر کنونی مثل سنگ را شود.
بنابراین میتوان امیدوار بود مصرف سرانه به عدد 2 مترمربع و بیشتر از آن نیز برسد که در اینصورت مصرف کشور بیش از 130 میلیون متر مربع خواهد بود. .
بر اساس این برآوردها، این صنعت باید برای صادرات 20 میلیون متر مربع در سال 83 برنامهریزی کند که چندان دور از دسترس نخواهد بود؛ در سال گذشته صادرات ما در حدود 5 میلیون متر مربع است و در هفت ماهه سال جاری نیز 50 درصد رشد داشته است.
طی ده سال اخیر ظرفیت تولید صنعت کاشی و سرامیک ایران، بیش از سه برابر افزایش یافته است. این در حالی است که بازار مصرف مواد سرامیکی به حدود دو برابر خود رسیده است.
افزایش بیرویه ظرفیت، باعث رقابت ناسالم شده و رکود و بحران بیکاری را به همراه خواهد داشت. گرچه برای صادرات یک محصول به دنیا، ابتدا باید در داخل رقابت ایجاد شود و در نتیجه این رقابتها کیفیت تولیدات داخلی افزایش یابد ولی الان این مسئله بیش از آنکه کیفیت، رقابت و صادرات ایجاد کند، درحال صدمه زدن به منافع ملی است.
انگیزههای متفاوتی کارآفرینان را در جامعه به سمت سرمایهگذاری در صنایع مختلف سوق میدهد. یکسری افراد کارآفرین وجود دارند که در نگاه آنان، دوام سود و توسعه سود بیش از میزان سود اهمیت دارد بنابراین با این نگاه به سمت سرمایهگذاری در حرفه یا صنعت مورد نظر میروند و در صنایعی سرمایهگذاری میکنند که علیرغم سود پایین، از دوام و پایداری بیشتری برخوردار هستند.
گروهی دیگرسرمایهگذارانی هستند که بیش از آنکه دوام سود برای آنها مهم باشد میزان آن اهمیت دارد و با مشاهده سود زیاد در هر صنعتی، سریع تقلید میکنند و در آن صنعت سرمایهگذاری میکنند.
وقتی تعداد این نوع سرمایهگذاران زیاد شود یک رشد تصاعدی ایجاد میشود و این مسئله باعث میشود که صنعت مورد نظر به شدت متورم شده و نرخ تولید بیش از میزان رشد تقاضا باشد و زمینههای اضمحلال صنعت مورد نظر را فراهم میآورد.
علت اصلی این مشکل، عدم تولید کافی فکر و ایده در جامعه و تقلید بدون بررسی است. این معضل بیشتر در کشورهای توسعهنیافته و در حال توسعه وجود دارد. بعضی سرمایهگذاران در صنعت سرامیک نیز بصورت تقلیدی عمل کردهاند که در آینده در صورت عدم توسعه صادرات صنعت کاشی ایران، دچار معضل تورم و تولید بیش از تقاضا خواهند شد.
در کشور ما در صنایع مختلف از جمله صنعت کاشی و سرامیک، به ایجاد خوشههای صنعتی توجه نشده است. در گذشته، سیاست وزارت صنایع و معادن، ایجاد واحدهای کوچک و پراکنده در سراسر کشور بوده است که سیاست درستی نیست.
به عنوان مثال درکشور ایتالیا بسیاری از شرکتهای تولیدکننده با یکدیگر تشکیل خوشههای صنعتی دادهاند و با یکدیگر تعامل دارند؛ مثلاً یک شرکت وظیفه آمادهسازی ماده اولیه برای 10 واحد تولیدکننده کاشی را بر عهده دارد.
متاسفانه از آنجاییکه در کشور ما فرهنگ کار گروهی وجود ندارد، هر واحد صنعتی به صورت جداگانه به فکر حل مشکلات خود میباشد. به عنوان مثال “شرکت ستبران” برای تولید خاک صنعتی مورد نیاز کارخانههای کاشی ایجاد شد تا واحدهای داخلی بتوانند هزینههای 20 درصدی آمادهسازی خاک و ماده اولیه را کاهش دهند؛ ولی تولیدکنندگان داخلی کاشی استقبال نکردند و همچنان مواد اولیه مورد نیاز را خود آماده میکنند.
ضمن اینکه در حال حاضر در صنعت کاشی و سرامیک، نصف بیشتر مسیر طی شده است و بسیاری از واحدها ایجاد شده یا در حال ایجاد هستند. بنابراین عملاً امکان خوشهسازی صنعتی وجود ندارد.
فعال شدن شرکتهای صادراتی، یکی از شیوههای بالا بردن میزان رشد صنایع کشور از جمله صنعت کاشی و سرامیک است. بهعنوان مثال در بازار آذربایجان، تولیدکننده کاشی و سرامیک ایرانی باید با شرکتهای ترکیهای رقابت کنند که امکانات گستردهای از طرف دولت در اختیار آن ها قرار گرفته است.
طبیعتاً تاجران آذربایجانی ترجیح میدهد محصولات ترکیه را که حتی با قیمت بالاتری از محصولات ایرانی عرضه میشود، خریداری نمایند؛ زیرا مشتریان برای دریافت محصولات ایرانی باید نقداً کاشی را بخرند؛ ولی در عوض شرکتهای ترکیهای میتوانند برای مشتریان خود، اعتبار باز نمایند.
این موضوع و همچنین خدمات دیگری که شرکتهای خارجی در اختیار مشتریان قرار میدهند، سبب فروش بالاتر و بیشتر محصولات کاشی آنها نسبت به محصولات کاشی ایرانی میشود.
اگر شرکتهای صادراتی قوی روی کار بیایند، میتوانند بازارهای خارجی را سرویس دهند و حتی تولیدکنندگان را وادار نمایند تا اجناس و محصولات را طبق استانداردهای خاصی تولید کنند.
بیشک این عمل سبب رونق صنایع کشور از جمله صنعت کاشی و سرامیک خواهد شد. در یک طرح پیشنهادی، دولت میتواند با پشتیبانی مالی، چنین مراکزی را با همکاری بخشهای خصوصی ایجاد نماید تا اینکه مشکل صادرات تولیدکنندگان رفع گردد.
حدود 5.5 درصد تولیدات صنعت کاشی و سرامیک کشور صادر میشود. قیمت فروش اکثر کاشیهای صادر شده بجز کاشی گرانیتی، برابر قیمت تمام شده آنها است و سودی را عاید تولیدکنندگان نمیکند، بلکه این صادرات فقط برای اعلام حضور و شناخته شدن محصولات ایرانی در بازار جهانی است.
تاکنون 600 میلیون مترمربع موافقت اصولی در صنعت کاشی و سرامیک صادر گردیده است که نزدیک به 500 میلیون مترمربع آن مازاد تولید خواهد بود. مازاد تولید داخلی از یک طرف و اشباع بازار خارجی از طرف دیگر سبب خواهد شد تا صادرات کاشی و سرامیک با مشکلاتی مواجه شود.
این مسئله یک تهدید جدی برای صادرات کاشی و سرامیک کشور محسوب میشود و در صورت عدم برنامهریزی صحیح برای صادرات مازاد تولید داخلی، ممکن است با بحران رکود صنعت کاشی و سرامیک مواجه شویم.
در این شرایط اگر دولت هم بخواهد تعرفههای وارداتی را کاهش دهد ممکن است واردات، افزایش یابد که خود موجب تعطیلی بیش از 60 درصد کارخانجات کاشی و سرامیک خواهد شد.
شایان ذکر است که تولید جهانی کاشی و سرامیک در دنیا 5.5 میلیارد مترمربع است در حالی که مصرف جهانی آن در حدود 5 میلیارد مترمربع میباشد؛ با این حساب سالانه حدود 500 میلیون مترمربع مازاد تولید در دنیا وجود دارد.
مشکل دیگری که در صنعت کاشی و سرامیک وجود دارد، عدم توانایی کافی شرکتهای داخلی در بازاریابی خارجی است. یکی از دلایل این مساله این است که شرکتهای داخلی هنوز با اصول اولیه بازاریابی خارجی نیز آشنا نیستند.
به عنوان مثال زمانی بین صنعت کاشی کشور ما با ترکیه در زمینه تولید و صادرات تفاوت چندانی وجود نداشت؛ ولی صادرکنندگان ترکیه به دلیل تحولی که در سیستمهای بازاریابی خود به وجود آوردهاند، هماکنون بهعنوان سومین صادرکننده بزرگ کاشی در دنیا مطرح هستند. نکته قابل توجه اینکه، هزینههای انرژی و مواد اولیه در ترکیه بیشتر از ایران است.
یکی از مشکلات موجود در صنعت کاشی و سرامیک، وجود واحدهای تولیدی کوچک و متفرق در این صنعت است. این کارخانجات بهصورت تولیدکنندگان انبوه نیستند و هرکس به اندازه توان مالی خود اقدام به احداث و راهاندازی کارخانهای نموده است.
در ایران حدود 100 میلیون مترمربع ظرفیت تولید کاشی وجود دارد که مربوط به 40 کارخانه است ولی در ترکیه یک کارخانه به نام “کاله بدور” بهتنهایی حدود 60 میلیون مترمربع (یعنی 60 درصد کل تولید ایران) کاشی تولید میکند.
علت اصلی این پراکندگی در تولیدکنندگان، حرکت محتاطانه آنها در تولید کاشی و سرامیک است که با یکدیگر تجمیع نشدهاند و قطعاً این شرکتها در درازمدت لطمه خواهند خورد.
اگر در بعد کلان بررسی شود، کارخانههای کوچک، هرکدام هزینه جداگانهای جهت تعمیرات، پشتیبانی، فروش و غیره خواهند داشت و این در حالی است که با تجمیع صنایع کاشی این هزینهها به شدت کاهش خواهد یافت. مثلاً در کارخانه “کاله بدور” یک واحد تعمیرات، پشتیبانی و فروش وجود دارد.
در برخی از کشورهای پیشرفته که انرژی و منابع خاکی در آنجا گران است، شهرکهای صنعتی را ایجاد میکنند که در این شهرکها همه صنایع وابسته به آن صنعت نیز وجود دارند و به همدیگر سرویس میدهند و با یکدیگر قیمت واحد را به وجود میآورند و با کشوری که دارای مزیتهای نسبی است، رقابت میکنند.
به عنوان مثال، نمونه موفق این شهرکهای صنعتی در مورد صنعت کاشی و سرامیک، شهرک صنعتی “ساسئلو” در ایتالیا است که در این شهرک حدود 600 شرکت وجود دارد که 400 شرکت آن در زمینه کاشی و سرامیک فعالیت میکنند و مابقی شرکتها، کمپانیهای مرتبط با صنعت کاشی و سرامیک هستند. به این ترتیب ایتالیا در صنعت کاشی در دنیا مزیت رقابتی به دست آورده است.
متاسفانه در ایران یک گروهی در یزد، گروهی در اصفهان، گروهی در قزوین، تبریز، تهران و امثالهم مشغول فعالیت هستند که بعضی از این شرکتها از معادن فاصله دارند و در برخی جاها مثل یزد مشکل انرژی وجود دارد. به هر حال پراکندهکاری در صنعت کاشی در نهایت به زیان کشور خواهد بود.
متاسفانه در ایران، در شهرکهای صنعتی موجود، صنایع مختلفی از جمله مواد غذایی، نساجی، شیشه، پلاستیک و غیره کنار هم جمع شده است و هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند.
شهرک صنعتی شامل صنایع مرتبط وجود ندارد و تشکیل شهرکهای صنعتی در ایران به بیراهه رفته است و برای برگشت نیز شاید دیر شده است.
سرمنشاء مشکلات صنعتی ایران، فقدان برنامهریزی صنعتی کشور است. برنامه صنعتی کشور نباید بهگونهای باشد که توسط افراد خاصی نوشته شود و به صنایع تحمیل گردد، بلکه باید برنامه صنعتی بهگونهای باشد که از اجماع نظر متخصصین صنعت بوجود آمده باشد و دایم مورد بازنگری قرار گیرد.
برای تدوین استراتژی صنعتی ایران، باید به موارد زیر توجه نمود: اولاً در تدوین استراتژی صنعتی کشور از صنعتگران و برگزیدگان صنعت استفاده شود. ثانیاً دولتمردان و وزارتخانههای مختلف با صنایع هماهنگ شوند.
ثالثاً دولت با اصناف تولیدکننده مانند صنف تولیدکنندگان کاشی، هماهنگی لازم را داشته باشد و از نظرات آنها استفاده نماید تا بتوان استراتژی صنعتی مناسبی برای کشور تهیه نمود و در سایه آن مشکلات صنعت بویژه صنعت کاشی و سرامیک مرتفع گردد.
یکی از مشکلات اساسی پیش روی توسعه صادرات محصولات تولیدی و از جمله صنعت کاشی و سرامیک، ثابت بودن نرخ ارز طی سالهای اخیر است. این موضوع باعث شده است درآمدهای ارزی حاصل از صادرات این محصولات، افزایش نیابد. در حالیکه تولیدکنندگان یا تورم داخلی و افزایش هزینههای تولید روبرو بودهاند.
در واقع ثابت بودن نرخ ارز در کشور به نفع تولیدکنندگان خارجی در رقابت با داخلیها تمام شده است که این مسئله با گذشت زمان، انگیزههای تولیدکنندگان داخلی را برای گسترش صادرات از بین خواهد برد.
یکی از راهحلهای این مشکل این است که دولت به جایزهها و پاداشهای صادراتی توجه بیشتری داشته باشد؛ مسلماً جایزه 3 درصدی فعلی نیز مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه تخصیص جایزهها باید بگونهای باشد که لااقل، مقدار تورم سالانه را بپوشاند.
متأسفانه بعد از صنعت خودرو، صنعت کاشی و سرامیک دارای بیشترین تعرفههای واردات است. این امر باعث ایجاد یک بازار تقریباً انحصاری در داخل کشور شده است؛ به طوریکه حاشیه سود داخلی این صنعت، سالهای اخیر در حدود 50 تا 60 درصد بوده است.
در نتیجه صاحبان این صنعت، نیازی به تغییر فرمولاسیون و کاهش هزینههای مواد اولیه، افزایش کیفیت محصولات، مدیریت انرژی و مسائل دیگر احساس نکردهاند. از طرف دیگر، کم بودن سود حاصل از صادرات در مقایسه با سود فروش داخلی محصولات، باعث بیتوجهی به توسعه صادرات در این صنعت شده است.
در این راستا با توجه به بوجود آمدن شرایط تازه و ایجاد واحدهای جدید و در نتیجه افزایش تولید، میتوان به تغییر و تحولات اساسی در این صنعت امیدوار بود.
تعدادی از مشکلاتی که این صنعت در حال حاضر با آن روبهروست و برخی راه حلهای آن، به شرح زیر است:
وارداتی بودن برخی از مواد اولیه صنعت کاشی باعث بالا رفتن هزینهها شده است. علت آن عدم وجود این مواد یا عدم فراوری آنها در کشور است. این مسئله ممکن است در آینده این صنعت را دچار مشکل کند.
بهعنوان مثال امروزه در ایران، کائولن شستهشده باکیفیت وجود ندارد و حداکثر یک شرکت فعالیت دارد و خاک کائولن از کشور انگلستان وارد میشود. همچنین در ایران فقط یک کارخانه وجود دارد که فلدسپات مشبندی شده تولید میکند و یا دو کارخانه وجود دارد که سیلیس صنایع کاشی و سرامیک را تامین میکند.
در بعد تولید مواد اولیه باید فعالیت بیشتری انجام شود. با احداث کارخانجاتی برای تهیه مواد اولیه، میتوان در قیمت تمامشده محصولات مؤثر بود. رشد سریع صنعت، این کارخانجات را در تامین مواد مناسب باز داشته است.
عمدتاً تیراژ تولید واحدهای داخلی در مقایسه با رقبای خارجی بسیار پایین است. با توجه به هزینههای ثابت برای هر واحد تولیدی، این امر باعث افزایش هزینههای تولید خواهد شد و در نتیجه قیمت تمام شده محصولات داخلی افزایش خواهد یافت.
نکته دیگر اینکه کم بودن تیراژ تولید در واحدهای داخلی، باعث میشود تنوع تولیدات از نظر قیمت کم شود؛ به عنوان مثال یک واحد تولیدکننده بزرگ خارجی، قادر است انواع مختلف کاشی را مثلاً از 2 تا 20 دلار تولید کند و بسته به نیاز مشتری و نوع بازار، به تقاضای آنها پاسخ دهد؛ در حالی که واحدهای کوچک مجبور هستند در محدوده کوچکی از بازار حضور داشته باشند.
وزارت صنایع قانوناً نمیتواند در صدور اعلامیه تاسیس واحد جدید، محدودیتی اعمال کند، ولی به تمامی سرمایهگذاران توصیه نموده است که واحدهای خود را اقتصادی کرده و به تیراژهای بالای تولید روی آورند.
اخیراً نیز اعلام شده است که ایجاد کارخانههای کاشی با ظرفیت کمتر از 10 میلیون متر مربع در سال در اولویت دریافت ارز از صندوق ذخیره ارزی نمیباشد. به همین دلیل خوشبختانه واحدهای جدید در حال احداث، دارای ظرفیتهای 30 میلیون مترمربع و بیشتر هستند و واحدهای کوچک موجود نیز بهرحال جهت حفظ رقابت پذیری به ادغام روی خواهند آورد.
از نظر مواد اولیه صنعت کاشی و سرامیک، در کشور ما منابع و معادن بسیار زیادی وجود دارد که از بسیاری از آن ها نیز بهرهبرداری میشود. اما عدم فراوری مناسب و استفاده صحیح از این منابع و مواد اولیه، باعث کاهش کیفیت محصولات تولیدی شده است.
بنابراین لازم است تولیدکنندگان کاشی و سرامیک به صورت مشترک و گروهی در این زمینه سرمایهگذاری کرده و به فراوری مناسب مواد اولیه مورد نیاز خود اقدام نمایند.
در حال حاضر مشکل کمبود نیروی متخصص و باتجربه در صنعت کاشی و سرامیک تا حدودی وجود دارد. طبیعتاً زمانی که تولیدکنندگان کاشی و سرامیک بخواهند میزان تولید خود را تا دو برابر سالهای گذشته افزایش دهند، این مشکل نمود بیشتری خواهد داشت.
برای جبران این کمبود وزارت صنایع و معادن به دنبال اجرای برنامههای خاصی است که بتواند سطح دانش را در واحدهای تولیدی بالا ببرد و همین دلیل تصمیم گرفته است برای مهندسان و متخصصان این صنعت، با بهرهگیری از اساتید خارجی دورههای آموزشی چند ماهه برگزار نماید.
امروزه صنعت کاشی و سرامیک ایران از عدم وجود نیروی انسانی تکنسین و متخصص رنج میبرد. تا وقتی که استراتژی صنعتی مناسبی وجود نداشته باشد جوانان کشور نمیدانند که چه درسی بخوانند و نمیدانند که چه صنعتی آیندهدار است. با وجود نیروی انسانی فراوان در کشور، در این صنعت نیرویهای متخصص به اندازه کافی نبوده و سرقت نیروی انسانی متخصص و ماهر بین شرکتها دیده میشود.
یکی از موضوعاتی که در صنایع کشور و بطور خاص در صنعت کاشی و سرامیک به آن توجهی نشده است، لزوم شکلگیری و فعالیت شرکتهای خدمات مهندسی مشاوره میباشد که حضور آنها در بخشهای مختلف صنعت بسیار راهگشا خواهد بود. البته هماکنون در صنعت کاشی، چند شرکت خدمات مهندسی مشاور به صورت بسیار محدود و پراکنده مشغول به فعالیت هستند.
متأسفانه در حال حاضر، تولیدکنندگان داخلی به جای تلاش و برنامهریزی برای آینده این صنعت، بیشتر به ایجاد یک جو منفی و بزرگ جلوه دادن مشکلات پیش روی این صنعت، میپردازند و سعی میکنند در مقابل تغییرات مقاومت کنند.
در حالی که باید قبول کرد شرایط طلایی گذشته این صنعت سپری شده است و امکان بازگشتی نیز وجود ندارد؛ بلکه باید با تلاش، جدیت، برنامهریزی و مدیریت صحیح از فرصتهای جدید به خوبی استفاده نمود و در جهت توسعه صادرات این صنعت تلاش کرد تا صدمات ناشی از شرایط جدید به حداقل برسد.
صدور موافقت اصولیهای بیرویه باعث افزایش تعداد کارخانجات تولیدی، ایجاد رقابت ناسالم و در نهایت کاهش کیفیت محصولات کاشی و سرامیک خواهد شد. مثلاً برخی تولیدکنندگان برای کاهش قیمت تمامشده محصولات، از لعاب نامرغوب استفاده میکنند که در تولید آن ها از مواد واسطهای به اندازه کافی نشده است.
یا اینکه درصد مواد گرانقیمت را کاهش میدهند تا با کاهش قیمت بتوانند خود را در بازار جای دهند؛ غافل از اینکه این عمل باعث کاهش کیفیت محصولات کاشی و سرامیک و بروز معضل جدی در این صنعت میگردد.
معادن خاک و مواد اولیهای که در کشور وجود دارد، بصورت فلهای و غیرفرآوری شده، بدست تولیدکنندگان میرسد که باعث پایین آمدن کیفیت و افزایش هزینههای تولید و در نتیجه افزایش قمیت تمام شده محصولات کاشی و سرامیک میشود.
بنابراین به علت عدم فراوری و تخلیص مناسب، مزیت نسبی وجود مواد اولیه فراوان در کشور را نسبت به سایر کشورهای تولیدکننده کاشی، از دست خواهیم داد.
متأسفانه با وجود معادن فراوان و غنی در کشور، در بعضی از موارد ناگزیر به واردات مواد اولیه این صنعت از خارج از کشور میباشیم. یکی از دلایل این موضوع وجود ریسک بالای سرمایهگذاری در بخش معدن است که باعث شده است و شرکتهای خصوصی برای سرمایهگذاری در این زمینه رغبتی نداشته باشند. برای رفع این معضل دولت باید قوانین و پشتیبانیهای لازم را انجام دهد.
اگر چه تصور میشود کشور ما نیز از نظر دسترسی به نیروی انسانی ارزان دارای مزیت است، ولی راندمان کار نیروی انسانی در داخل کشور حدود یکهفتم کشورهای پیشرفته است؛ بنابراین به ازای 7 برابر پرداخت هزینههای دستمزد نیروی کار داخل، بهرهوری یک ساعت کار معادل در کشورهای پیشرفته وجود خواهد داشت.
میتوان با آموزش فرهنگ کار در جامعه و آموزش نیروی شاغل در صنعت، این مشکل را تا حدودی مرتفع ساخت. اما متاسفانه هماکنون در این زمینه ضعفهای زیادی وجود دارد.
یکی از مشکلات اساسی که هماکنون در صنعت کاشی و سرامیک کشور وجود دارد، بخش معدن است؛ بهطوریکه مواد اولیه معدنی مطلوب نیستند، تهیه خاک مورد نیاز این صنعت دشوار است، همچنین در پروسه فراوری مواد معدنی مشکلات زیادی وجود دارد.
بهعنوان مثال، کائولن در کشور وجود دارد ولی بهدلیل بالا بودن هزینه فرآوری آن، معدنکاران از فرآوری آن خودداری میکنند.
پراکندهکاری نیز یکی دیگر از مشکلات بخش معدن است. بهخاطر تنوع معادن کشور، هر کسی معدنی را انتخاب کرده و بهطور غیرمتمرکز و بدون اطلاعات کافی و لازم، فعالیت خود را شروع میکند که این عمل سبب بروز مشکلاتی در تهیه مواد اولیه برای صنایع کاشی و سرامیک شده است.
یکی از دلایل ضعف در این بخش، عدم تشکیل سازمانهای قوی در بخش معادن و کانیهای معدنی در کشور است که این فعالیتها را هماهنگ نمایند. البته ناگفته نماند که در وزارت صنایع و معادن، بخشی وجود دارد که این مشکلات را پیگیری میکند. .
گسترش کارخانجات و افزایش تیراژ در صنعت سرامیک، سودآوری کافی را در بر نخواهد داشت؛ صنعت کاشی، صنعتی نیست که هر چه کارخانه وسیعتر شود و تولید آن افزایش یابد،
به همان نسبت قیمت تمامشده محصول نیز کاهش یابد. بیان این نکته ضروری است که در صنعت کاشی، وسعت کارخانه هیچ تناسبی با قیمت نهایی آن ندارد. به عنوان مثال برای تولید روزانه 10 هزار متر مربع کاشی، 10 میلیون دلار سرمایهگذاری لازم است؛ حال و اگر این میزان تولید به 100 هزار مترمربع در روز افزایش یابد، بیش از 95 میلیون دلار سرمایهگذاری مورد نیاز است،
زیرا در این صنعت برای هر دستگاه به تعداد خاصی نیروی انسانی مورد نیاز است. البته ممکن است در کل، تعداد پرسنل خدماتی مثل باغبان، منشی و نگهبان کم شود که آنهم تأثیر چندانی بر قیمت تمامشده نخواهد گذاشت.
در یک کلام، علت بالابودن قیمت کاشی ایران نسبت به قیمت جهانی آن این است که تولیدکنندگان کاشی، به موازات کاهش هزینههای تولید، قیمت محصولات خود را کاهش ندادند.
در سالهای قدیم که کاشی با کورههای سنتی تولید میشد، قیمت تمامشده کاشی بهدلیل بالابودن هزینههای اولیه از جمله سوخت، برق، نیروی انسانی و غیره نسبتاً بالا بود، اما بعد از مدتی، با ورود تکنولوژیهای مدرن، هزینه تولید کاشی و به تبع آن قیمت واقعی آن بهطور فاحشی افت نمود، ولی متأسفانه تولیدکنندگان کاشی در قیمت آن تغییری ایجاد نکردند و قیمتهای امروزی تقریباً همان قیمتهای کاشی است که به شیوه سنتی تولید میشد.
البته ایجاد جو رقابت در بین تولیدکنندگان، بهتدریج سبب کاهش قیمتها خواهد شد، اما باید توجه داشت که مبادا رقابت موجب کاهش کیفیت محصولات شود. همچنین هزینهها را با اعمال اقدامات دیگری از جمله: کاهش نیروی انسانی، بالا بردن بهرهوری و کاهش در میزان ضایعات میتوان کاهش داد.
قیمت کاشی و سرامیک در ایران نسبت به قیمتهای جهانی بالا است؛ همچنین حذف تعرفههای وارداتی از الزامات پیوستن به سازمان تجارت جهانی خواهد بود، به همین دلیل پیوستن به این سازمان باعث رکود صنایع کشور از جمله صنعت کاشی و سرامیک خواهد شد. مطمئناً با بسترسازی مناسب میتوان با این تهدیدات مقابله نمود که برخی از این روشها عبارتنداز:
• استفاده بهینه از مزیتهای نسبی موجود: اگر از مزیتهای نسبی کشور بیشترین استفاده بشود میتوان قیمت تمامشده محصولات صنعت کاشی و سرامیک را تا حد امکان کاهش داد.
• کاهش تعرفههای مواد اولیه و لوازم یدکی،هماکنون تعرفههایی که برای مواد اولیه و لوازم یدکی اعمال میشود برابر تعرفه واردات محصول است که باید کاهش یابد.
• سیاستگذاری و انگیزه دادن برای صادرات: برای بسترسازی و برنامهریزی صادرات، دولت باید تسهیلاتی در اختیار تولیدکنندگان قرار دهد تا تولیدکنندگان به صادرات محصولات خود روی آورند. این تسهیلات میتواند تهیه انبار محصولات، ترانزیت کالا و تخصیص یارانه باشد. شرکتها با داشتن چنین تسهیلاتی ممکن است بتوانند در سالهای آتی رقبای خود را کنار بزنند و در صحنه جهانی حضور خوبی داشته باشند. بنابراین قبل از پیوستن به WTO باید برنامهریزی مناسبی صورت گیرد تا به محض ورود به این سازمان، ایران بتواند بهسادگی در صحنه رقابت جهانی وارد شود و حرفی برای گفتن داشته باشد.
در رابطه با موضوع پیوستن به سازمان تجارت جهانی، دولت سیاستهای مختلفی از جمله واقعی کردن نرخ انرژی و همچنین وضع تعرفههای پلکانی را در پیش گرفته است تا بتواند در بلندمدت صنایع کشور را با شرایط WTO تطبیق دهد. به نظر من یکی از دلایل رشد صنعت کاشی در کوتاهمدت، نپیوستن به سازمان تجارت جهانی بوده است ولی مسلماً شرایط تغییر خواهد کرد.
اصولاً سرمایهگذاری در دنیای کنونی معیاری دارد که این معیار با متوسط نرخ تورم سنجیده میشود به این معنی که اگر سود سرمایهگذاری در یک صنعت به اندازه مقدار مشخصی بیش از نرخ تورم باشد، سرمایهگذاری در آن صنعت توجیهپذیر خواهد بود ولی در ایران در بعضی موارد به علت انحصاری بودن و بسته بودن بازار و عدم ارتباط با دنیای بیرون، سود سرمایهگذاری درکوتاهمدت بیشتر از نرخ تورم است.
به همین دلیل با پیوستن کشور به WTO، درصدی از سود صنعت کاشی و سرامیک کاهش خواهد یافت و این به این مفهوم خواهد بود که این صنعت تازه به متوسط جهانی نزدیک میشود. در واقع تولیدکنندگان کاشی و سرامیک از فروش محصولات خود ضرر نمیکنند بلکه سود آنها کاهش مییابد و البته این نیز، نیاز به مدیریت و برنامهریزی صحیح دارد.
مسلماً در این بین بسیاری از شرکتها و تولیدکنندگان نیز توان رقابت نخواهند داشت و از گردونه رقابت خارج خواهند شد که این ماهیت صنعت است و در همه جای دنیا اتفاق میافتد. بنابراین رمز بقاء در این صنعت این است که تولیدکننده از همین امروز به فکر باشد و خود را به تکنولوژی روز دنیا مجهز نماید و برای آینده خود برنامهریزی کند.
در سال 1950 صنعتگران ترکیه (با پیشگامی دکتر ابراهیم بودور، رییس و مدیرعامل کنونی گروه کاله) طی اقدامی اقتصاد تجارتمحور ترکیه را (که به دلیل موقعیت ویژه آن کشور بین آسیا و اروپا رونق چشمگیری پیدا کرده بود) زیر سئوال بردند و خواستهای خود را با این شعار که اقتصاد تجارتمحور، آینده ترکیه را تضمین نخواهد کرد، مطرح کردند.
پس از این حرکت، اتاق اقتصاد ترکیه تأسیس شد که تلاش میکرد دورنمایی از پیشرفت اقتصادی کشور را ترسیم کند. تلاش دکتر بودور تا سال 1982 در پستها و مقامهای مختلف، باعث پیشرفت چشمگیر صنعت سرامیک در ترکیه شد. طی این دوران، کمیته روابط اقتصاد خارجی ترکیه نیز شکل گرفت که باعث ایجاد کسب و کار بین ایتالیا و ترکیه شد.
در سال 1953 مطالعات وسیعی بر روی ذخایر مواد اولیه و امکانات لازم جهت تولید کاشی در منطقه آناتولیای غربی ترکیه صورت گرفت. بین سالهای 1955 تا 1960،گروه مشترکی از زمینشناسان ترکیه و چکسلواکی تشکیل شد و در همان سال ها قرارداد ساخت کارخانه کاشی و همچنین قرارداد ورود ماشینآلات بین کشور ترکیه و چکسلواکی بسته شد.
نخستوزیر ترکیه در سال 1957 دستور داد تا مؤسسه تولید سرامیک “کانکاناکاله” به عنوان اولین شرکت سهامی عام در ترکیه آغاز به کار کند و برای اولین بار در ترکیه دستور همکاری بانک خصوصی با بخش سرمایهگذاری عمومی داده شد.
این گروه در ابتدا کاشی دیواری، چینی الکتریکی و دیرگداز تولید میکرد و توانست در سال 1962، 40 درصد صادرات سرامیک ترکیه را به خود اختصاص دهد. این گروه با بیش از 45 سال سابقه فعالیت، حجم وسیعی از تولید سرامیک را به خود اختصاص داده است.
این گروه بزرگترین واحد تولیدکننده سرامیک دنیاست که در محلی به مساحت یک میلیون و دویست هزار مترمربع و با زیربنای 500هزار مترمربع، سالانه بیش از 62میلیون تن سرامیک تولید میکند.
این گروه هر سال 200 نوع محصول جدید را به بازار عرضه میکند.گروه سرامیک کاله (Kale) در ماه جولای سال 1997 در جشن چهلمین سال تأسیس این گروه، پروژه جاده ابریشم را ارائه کرد.
این گروه توانست برای اجرای این پروژه، کمک قابلملاحظهای را از سوی نخستوزیر وقت (سلیمان دمیرل) و کمیته یونسکو دریافت کند. این پروژه، ترکیه را به عنوان پل ارتباط سرامیک اروپا و آسیا مطرح کرد.
این گروه موفقیت خود را با جذب تولیدکنندگان کوچکتر دوچندان کرد و تنوع محصولات خود را بالا برد. از سوی دیگر توانست از طریق همکاری با تولیدکنندگان بزرگ ظروف بهداشتی، گروههای قوی و بزرگی تشکیل دهد که میتوانند کلیه وسایل بهداشتی منازل را تامین میکنند.
اکثر شرکتهای تهیه و تولید مواد اولیه، لعاب، ماشینآلات و تجهیزات تلاش کردهاند تا با همکاری با این گروه، بتوانند به بزرگترین تولیدکنندگان در سطح اروپا بدل شوند.
این گروه مجموعهای از محصولات بزرگترین تولیدکنندگان ماشینآلات، تجهیزات و محصولات جانبی سرامیک را برای ارایه محصولات خود در اختیار دارد و ناگفته نماند که بسیاری از ماشینآلات و محصولات جدیدی که به بازار ماشینآلات عرضه میشود، با هدف رفع نیازها و مشکلات تولیدکنندگان بزرگی چون این گروه است.
از مجموع مباحث فوق میتوان چند نکته اساسی برداشت کردکه صنعت تولید سرامیک در ترکیه عمر کوتاهی دارد. این کشور تا پیش از شروع صنعتی شدن، فقط به عنوان محملی برای تجارت محصولات مطرح بود؛ اما طی این دوران کوتاه، توانست با رعایت نکات ساده و اصولی، در منطقه پیشرو شود.
نکته دوم اینکه صنعت سرامیک ترکیه با استفاده از تجارب کشورهایی چون چکسلواکی در امکانسنجی و مکانیابی برای احداث واحدی عظیم، شکل گرفت.
درنهایت آنکه دولت ترکیه با وارد کردن اجباری بخش خصوصی به این صنعت، پایههای پیشرفت و پویایی آن را فراهم کرد. البته این کار پس از تشخیص امکان وقوع صورت گرفت. ضمن اینکه برای آغاز به کار این صنعت، از سرمایهگذاری دولتی استفاده شد.
نقش بخش خصوصی چند سال پس از تأسیس این شرکت نمایان شد؛ وقتی که این صنعت روز به روز سعی میکرد تا تمام صنایع خردهپا و کوچک را در کنار خود جمع کند و هرچه بیشتر بر وسعت فضای تولیدی خود بیفزاید و به موازات آن نیز به فکر همکاری و مشارکت با سایر تولیدکنندگان سرامیک در سایر کشورهای اروپایی بود.
امروزه صنایع تولید کاشی ایران نیز از همان ماشینآلاتی استفاده میکنند که گروه کاله با آنها کار میکند؛ ولی چرا کاشی ایران نتوانسته است به موقعیت کاشی ترکیه برسد؟ این گروه به تنهایی، 50 درصد تولید سالانه کاشی ایران را البته با تنوعی بسیار چشمگیر و بازارهای فروش وسیع تولید میکند.
در دورهای که حاشیه سوددهی این صنعت بالا میرفت؛ عدم وجود اطلاعات بهروز از وضعیت موجود، اکثر سرمایهگذاران را به این صنعت جذب کرده و در کنار آن واحدهای موجود ظرفیت تولید خود را بالا بردند.
در مرحله رشد، کمتر واحد تولیدی از روند رشد سایر صنایع خبر داشت؛ افزایش عرضه کاشی به شدت بالا رفت و در همین مقطع بود که دولت نیز تصمیم گرفت تا کاشی وارد کند.
در حقیقت زمانی نیاز به واردات داشتیم که تقاضای داخلی زیاد و بازارهای انحصاری در داخل ایجاد شده بود نه زمانی که صنایع داخلی با مشکل فروش محصولات خود روبرو هستند.
اصولاً هزینههای تولیدکنندگان را میتوان به هزینههای داخلی و خارجی تقسیمبندی نمود. هزینههای داخلی تحت تاثیر عوامل تولید در داخل کارخانه است که اکثر تولیدکنندگان به خوبی آنها را کاهش میدهند؛ ولی هزینههای خارجی تحت تاثیر عواملی چون شرایط سیاسی، عوارض و مالیاتها، استراتژیهای صنعتی و غیره است.
در ایران حدود 30 درصد هزینه تولید جزء هزینههای خارجی و محیطی است و همین باعث شده است تا مدیران صنعت کاشی کشور با وجود عدم حمایت و تشویق، صادرات را کم اهمیت دیده و در نهایت امروز به جایی برسند که توان رقابت نداشته باشند.
این در حالی است که محصولات تولید شده توسط صنعت کاشی، با آخرین دستاوردهای ماشینآلات و با رعایت استانداردهای جهانی تولید میشود.
مشکل کنونی صنعت کاشی کشور، ناشی از عدم تعادل عرضه و تقاضاست. لازم است تا در کوتاهمدت با ایجاد تعادل عرضه و تقاضا و در بلندمدت با اصلاح هزینههای محیطی، صنعت کاشی کشور را نجات دهیم.
آنچه در این زمان حیاتی است، شاخصسازی به منظور اطلاعرسانی در مورد وضعیت موجود صنعت کاشی کشور است. لازم است تا وزارت صنایع آمار و اطلاعات ماهانه صنعت کاشی را در قالب شاخصهای تولیدی ارائه کند. وجود اطلاعات به تولیدکنندگان کمک میکند تا تولید خود را بر اساس نیاز و تقاضا متعادل سازند.
بیشک نمیتوان به صدور موافقت اصولی از سوی وزارت صنایع ایرادی وارد کرد. ولی قابل ذکر است که اگر سرمایهگذاران پیش از تقاضای صدور موافقت اصولی با حجم وسیعی از اطلاعات موجود در مورد هر صنعتی از جمله کاشی روبرو شوند میتوانند با دید باز از وضعیت موجود اقدام به سرمایهگذاری کنند.
از طرف دیگر صادرات بیشتر و کنترل واردات میتواند به ایجاد تعادل کمک نماید. در صورتی که استراتژیها و برنامههای صنعتی درقالب برنامههای چند ساله به تولیدکنندگان ارائه شود، تولیدکنندگان را قادر میسازد تا روند تولید خود را با تغییرات پیشبینی شده مطابق سازند.
• اگر محتوای این مقاله برایتان مفید بود، لطفا آن را با دوستانتان نیز به اشتراک بگذارید.همچنین شما میتوانید نظرات خود را درباره این مقاله با ما و سایر کاربران سرام پخش در میان بگذارید.
قیمت های موجود در سایت تاریخ بروزرسانی آن ها ذکر شده و قیمت نهایی محصولات نمی باشند. لطفا جهت ثبت سفارش و استعلام قیمت بروز با کارشناسان ما در ارتباط باشید.
(035-3357)